حسین سلیمانی فارسانی، متولد ۱۹ دیماه ۱۳۶۹ در شهرستان فارسان استان چارمحال و بختیاری و دانشجوی ترم آخر رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد است که در هفتمین دوره آیین تندیس ملی فداکاری دانشجویان موفق به کسب این تندیس ملی شده است.
آنچه در ادامه از نظر میگذرانید، متن گفت وگویی است که در آستانه بیست و هشتمین سال تولد این دانشجوی فعال با وی انجام دادهایم.
مفدا: لطفا کمی از خودتان بگویید؛
دوران ابتدایی را در شهرستان فارسان و مقاطع راهنمایی و دبیرستان را در شهرکرد به اتمام رساندم؛ سال ۱۳۸۹ نیز موفق به قبولی در دانشگاه شدم و از بهمن ماه این سال در رشته پزشکی دانشگاه شهرکرد مشغول به تحصیل هستم و اکنون دانشجوی ترم آخر رشته پزشکی هستم. پدرم معلم بازنشسته و مادرم خانه دار هستند؛ دو برادر بزرگم وکیل و پزشک هستند و خواهر کوچکترم نیز راه پدرم را ادامه داده است و اکنون به شغل معلمی مشغول است.
از کودکی به رشته والیبال علاقمند بودم و از دوران دبستان به این ورزشی علاقمند شدم و خوب به خاطر دارم که برای نخستین بار با پای برهنه والیبال بازی کردم و از آن پس والیبال را به صورت حرفه ای دنبال کردم؛ امری که پدرم نیز بدان تاکید فراوانی داشت و بر عملکرد درسی من نیز تاثیر بسیار مثبتی میگذاشت. در مقطع راهنمایی و دبیرستان و سپس دانشگاه نیز به همراه تیم های دانشآموزی و دانشگاهی حائز عناوین استانی و کشوری شدم. اگرچه با قافیه و عروض به صورت علمی آشنایی چندانی ندارم اما دستی نیز بر شعر دارم و در قالب غزل ابیاتی سروده ام.
مفدا: در هفتمین آیین تندیس فداکاری دانشجویان موفق به کسب تندیس شدید؛ دلیل اهداء این تندیس ملی به شما چه بود؟
تندیس را به دلیل اهداء متوالی و مستمر خون و فعالیت در حوزه اطلاع رسانی و ترغیب آحاد جامعه به این امر خداپسندانه کسب کرده ام؛ بدون هرگونه تعارف و شعار و کلیشه خودم را لایق دریافت تندیس ملی فداکاری نمی دانم و بسیاری دیگر لیاقت به مراتب بیشتری در این حوزه داشتند؛ زمانی که تندیس را به من اعطاء کردند به افرادی می اندیشیدم که برای کسب این تندیس از من لایق ترند؛ بهرحال دریافت تندیس فداکاری دانشجویان لطف خداوند بود که شامل حال من شد.
مفدا: از چه زمانی و با چه هدفی به اهداء خون روی آوردید؟
از ۱۶ سالگی با سازمان انتقال خون آشنا شدم و از آنجا که از همان زمان در جامعه بر اهدای خون به عنوان یک امر پسندیده و دارای اجر معنوی تاکید میشد، علاقمند به کمک و مشارکت در این حوزه بودم؛ آن موقع کارت اهدای خون هنوز الکترونیکی نبود و هر دو ماه یک بار برای اهدای خون به سازمان انتقال خون شهرکرد مراجعه میکردم و با کارکنان سازمان انتقال خون آشنا و به نوعی دوست شدم و با قبولی من در رشته پزشکی این ارادت و احترام دوطرفه ریشه بیشتری نیز پیدا کرد .
قبولی من در رشته پزشکی و حوزه سلامتی باعث شد تا خودم را جزیی از سیستم سلامت کشور بدانم و خودم را به اهدای مستمر خون ملزم کنم؛ از طرفی تلاشم برای تشویق دوستان و اطرافیانم به اهدای خون بیشتر شد. از طرف دیگر به همراه گروهی از دانشجویان از ابتدای ورود به رشته پزشکی سعی کردهایم که با سرکشی به خانه های سالمندان یا مراکز نگهداری کودکان معلول چکاب های اولیه سلامتی را برای این افراد انجام دهیم و در کنار این خدمات آنان را به ادامه زندگی امیدوارتر کنیم.
هیچکدام از این اقداماتی که ذکر کرده ام را با نیت دریافت جایزه یا مورد تشویق قرار گرفتن انجام ندادهام و البته از برگزاری چنین آیینی نیز اطلاع نداشتم اما بهرحال لطف خداوند و مسوولان شامل حال من شد و این تندیس را دریافت کردم؛ جایزه ای که برای من بسیار مهم است.
مفدا: دلیل این حجم از اهمیت به اهداء خون چیست؟
کشوری هستیم که متاسفانه آمار بالایی در سوانح مختلف به خصوص تصادفات جادهای داریم و این حوادث نیاز مراکز درمانی به فرآورده های خونی را بسیار زیاد کرده است؛ من دانشجوی پزشکی هستم بنابراین بارها به چشم دیدهام که اهداء یک واحد خون یا فرآورده های خونی چگونه جان انسان ها را نجات داده است؛ در قرآن کریم آمده است که هر کس جان یک انسان را نجات دهد، گویی جان همه انسانها را نجات داده است؛ بنابراین اجر این عمل خداپسندانه بسیار بالاست. از طرفی گروهی از بیماران نظیر مبتلایان به تالاسمی و هموفیلی، سرطان خون و ... نیازمند دریافت خون و فرآورده های خونی هستند که ضرورت توجه به این امر مهم را دوچندان میکند.
خوشبختانه امکانات و پیشرفتهای سازمان انتقال خون اکنون در حدی است که برای مثال میتواند بدون گرفتن واحد خون خام، به طور مستقیم فرآوردههای خونی فرد را دریافت و گلبول های قرمز را به او بازگرداند، اقدامی که سودآوری آن در نهایت به جامعه میرسد؛ از طرفی اگر اهداءکننده خون از سلامتی کافی و شرایط لازم در اهدای خون برخوردار باشد پس از انتقال خون احساس شادابی و تازگی میکند و من به عنوان یکی از تجربهکنندگان این امر پس از هر بار انتقال خون چنین حسی داشتهام.
ارسال نظر