نخست- پاییز دارد رخت بر میبندد که ۱۶ آذر از راه میرسد؛ ۴ ماه از کودتای آمریکاییها گذشته است؛ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؛ فضای دانشگاه مانند کوچه و خیابان هنوز کودتا بر علیه مصدق را هضم نکرده است؛ حکومت نظامی همچنان برقرار است؛ دانشجویان سرخوردهاند و فضای دانشگاه امنیتی؛ در همین بحبوحه دو خبر با اندکی فاصله از یکدیگر فضا را ملتهب میکند.
خبر میرسد که نیکسون معاون اول رییس جمهور آمریکا به تهران سفر میکند؛ انگار نمکی باشد بر زخم طرفداران مصدق؛ میآید تا به قول آیزنهاور، رییس جمهور وقت آمریکا نتایج پیروزی کودتا را ببیند؛ بر آرمانهای آزادیخواهان و استکبارستیزان گام بگذارد و ژست قهرمانان به خود گیرد. ۱۴ آذر، دو روز مانده به سفر نیکسون به تهران، خبر تکان دهنده دیگری نیز میرسد؛ زاهدی نخست وزیر وقت برقراری روابط با بریتانیا را در دستو کار قرار داده است؛ رابطهای که مصدق، دولتش و مردم کوشیده بودند قطع شود بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است؛ تظاهراتی در گوشه و کنار بازار و دانشگاه شکل میگیرد و عدهای دستگیر میشوند. این وضع در روز ۱۵ آذر هم ادامه داشت؛ دانشکدههای پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم کانون بیشتر اعتراضها بودند. دانشجویان آرمانهای آزادیخواهی و ضد استعماریشان را بر باد رفته میدیدند؛ اما حاضر به تمکین، سکوت و مماشات با رژیم نبودند؛ صبح شانزده آذر ، هنگام ورود به دانشگاه ، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده ، وقوع حادثهای را پیش بینی می کنند. فضا به شدت آبستن حوادث و درگیری است. بعد از گذشت چند ساعت برای جلوگیری از تنش و درگیری، چندین دانشکده تعطیل اعلام میشود و سپس سراسر دانشگاه تعطیل میشود. نیروهای نظامی رژیم رفت و آمد دانشجویان را کنترل کرده و عده ای را دستگیر میکنند.
با حضور نظامیان در کلاس یکی از اساتید دانشکده فنی زمینه اعتراض دانشجویان فراهم می شود. نظامیان قصد دستگیری دو تن از دانشجو معترض را دارند که این اتفاق دانشکده فنی را به هم میریزد و در محاصره کامل نظامیان قرار میگیرد؛ به یکباره فرمان آتش صادر میشود و در چشم بر هم زدنی دانشجویان در صحن طبقه اول به خون میغلطند عدهای زخمی شده و در این میان سه دانشجو به نام های قندچی، بزرگنیا و شریعت رضوی به شهادت میرسند. همان روز ۱۶ آذر پلیس توسط رادیو اعلام می کند: «عدهای از دانشجویان در کلاسهای درس نشسته بودند و به پلیس چهره خشنی نشان میدادند و پلیس را مسخره میکردند و این باعث شده که پلیس به واکنش بیفتد . پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشت ولی دانشجویان به پلیس حمله کردند و میخواستند اسلحهشان را بگیرند . پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است.» فردای آن روز شاه نماینده ای را برای دلجویی از دانشجویان به دانشگاه میفرستد تا خودش را از این گناه و تقصیر تبرئه کند. دو روز بعد از واقعه ۱۶ آذر ، نیکسون به ایران می آید و در همان دانشگاه ،همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت می کند. سفر نیکسون مطابق برنامه پیش می رود اما او حتی برای لحظه ای نمی تواند فکر کند که توانسته شعله آرمانخواهی و آزادیخواهی را دردانشجویان فرو نشاند؛ خفقان گرچه حرکت ها را تا حدودی کند کرده اما توان متوقف کردن آن را ندارد.
دوم- از آن روز؛ از آذر سال ۱۳۳۲ حدود ۶۳ سال می گذرد؛ ۶۳ سال است که هر پاییز، هر آذر؛ هر ۱۶ آذر در دانشگاه به پاسداشت این روز گرد هم می آییم و روز دانشجو را گرامی می داریم؛ روزی که برای همیشه، نماد ایستادگی در برابر خودکامگی، استبداد و استعمار نام گرفت؛ کسی نمی داند آن سه دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران در لحظات جان دادن چه بر لب راندند، اما همه می دانیم آنان چه آرمانی داشتند؛ آرمان آنان ایستادگی در برابر کوته فکران، استعمارگران و نظام استبدادی بود؛ تلاش برای حفظ استقلال دانشگاه و مطالبه فضای آزاداندیشی نیز هرگز از این آرمان ها جدا نبوده است؛ آرمان هایی که در سال ۳۲ به تبلور رسید، در این سالها همواره طلب شده و دانشجویان در قالب جنبشهای دانشجویی مطالبه گر بوده اند؛ کنش کرده اند؛ سخن گفته اند و در صحنه حاضر بوده اند؛ به جرات می توان گفت دانشجویان در تمام تحولات مهم تاریخ معاصر در صف مقدم کنشگران و اثرگذاران قرار داشته اند؛ آرمانخواهی دانشجویان در سال ۳۲ همان است که در انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی نیز تجلی یافت؛ همان که در تمام برهه های حساس، در بزنگاه های تمام سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی رخ نمود و به مدد دانشجویان آگاه به مقتضیات زمان و برخوردار از بینش فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... ادامه خواهد داشت.
سوم- چند روز مانده به ۱۶ آذر ۱۳۹۵ است که انجمنها و تشکلهای مختلف و متعدد دانشگاهها ویژه برنامههای روز دانشجو را اعلام میکنند؛ در همه این سالها دعوت از سخنرانانی از همه طیفهای سیاسی، برگزاری جلسات مناظره پیرامون مهمترین مشکلات و مسائل روز در کنار برنامههای دیگر روال معمول بزرگداشت روز دانشجو بوده است؛ در روزهایی که شاهد قدرتنمایی شبکههای اجتماعی هستیم و انتقال اخبار سرعت چشمگیری یافته است، اخباری که از برخی دانشگاهها میرسد، چندان جذاب نیست؛ جذاب نیست که مهمترین برنامه ای که برای پاسداشت روز دانشجو در نظر گرفتهایم برگزاری جنگ شادی باشد؛ این میتواند آغاز یک کژروی باشد؛ آغاز بر فاصله گرفتن دانشجو از آرمانخواهی، از مطالبهگری از مطالباتی که دانشجوی در خون غلتیده سال ۳۲، دانشجوی تظاهر کننده و مبارز سالهای انقلاب و دانشجوی اسلحه به دست حاضر در جبهههای نبرد سالهای جنگ تحمیلی هیچگاه تصورش را نمیکردند.
۱۶ آذر گاه بازگشت به خویش و آرمانهایمان است...
ارسال نظر