به گزارش مفدا ، «حضور»بهمعنای نقش تأثیرگذار فرد در فرآیند زندگی جمعی است؛ اعم از اینکه این نقش در فضای خانه یا بیرون ازآن انجام پذیرد؛ درست بههمیندلیل است که نقشها و مسؤولیتهای خانوادگی از اساسیترین نقشهای اجتماعی بهشمار میروند. از سوی دیگر، مردان نیز همراه ایفای نقشهای اجتماعی، مسؤولیت و جایگاهی مهم و تأثیرگذار در کانون خانواده برعهده دارند، در نتیجه محدود ساختن زن به دنیای اختصاصی صحیح نیست؛ چراکه این حریم در پیوند با حریم اجتماع معنا میشود.
با تأکید بر چنین پیوندی، درحالی که اسلام صلاحیت زنان برای دستیابی به بالاترین مراتب کمال را مورد تأیید قرار داده است، زنان را در مقابل مسایل جامعه خنثی و منفعل نخواسته، برعکس قایل به اهتمام همگان به امور مسلمانان، امر به معروف و نهی از منکر است. از اینرو و با عنایت به حقوق سیاسی شهروندان درقاموس سیاست اسلامی که نظارت برحسن کارکرد مدیران عرصه قدرت است، حضور و مشارکت رنگ جنسیت نمیتواند به خود بگیرد که این مهم در عمومیت خطابهای دینی در باب فریضه امر به معروف و نهی از منکر آشکارا دیده میشود.
الگوی رفتاری پیامبراعظم(ص) در تبیین تکلیفمداری زن و مرد در امور مشترک ناظر به هویت انسانی، حضور همگان در عرصه سیاسی را ایجاب مینمود و گرچه در زمینه حضور زنان رعایت ضوابط و حدودی بهلحاظ حفظ شأن و مقام انسانی آنان مورد تأکید بود، اما این مسأله تغییری در اصل موضوع حضور ایجاد نمیکرد. عملیاتی شدن آموزههای نبوی در حفظ کرامت و شأن والای انسانی زن در عین حضور و بطلان ابدی ادعای محدود نمودن زن در نگاه اسلام به عرصه خصوصی را باید در رفتار سیاسی - اجتماعی دخت نبوت حضرت فاطمه زهرا(س)، به نظاره نشست.
فاطمه زهرا علیهاالسلام، در دوران زندگانی خویش دو گونه تجربه میآموزد و سنت او و قرائتی که از دین ارائه میکند، محصول این دو نوع تجربه یعنی تجربه درونی و بر فراز آن تجربه بیرونی میباشد. سنت فاطمی به مرور در بستر این دو تجربه، تفصیل بیشتری مییابد تا آنجا که فراترازجنسیت، ناظر به هویت انسانی زن است. در تجربه درونی خویش، الهام و رؤیا و عروج و مراقبه و تفکر و نیایش و اخلاقداری و.... دارد و در تجربه برونیاش نیز در دورههای گوناگون، برای پدر، مادری میکند، همراه و رفیق جماعت دینداران و راهبر خویش است، در ساخت مدینه همپایی میکند، تدبیر منزل را بر عهده دارد، با علی همراه میباشد، به جنگ میرود، در امور سیاسی فعالیت و مشارکت میورزد، با دشمنان شدّت و صلابت دارد، دوستان نادان و مدعیان همراهی، اما ناتوان را نمیپذیرد، دوستی دوستان را پاس می دارد و امام و رهبر میپروراند و بدینگونه، برای «زن الگو.»با این تجربهها و حضورهای بیرونی، سنت او جامعیت و تفصیل بیشتری مییابد و اجمالهای بسیاری از قرآن و سنت پیامبر را به تفصیل میآورد.
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)
فاطمه(س) در نزد مسلمانان برترین و والامقامترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده برگرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگرچه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم(ص) میفرمایند: «فاطمه سرور زنان جهانیان است.» اگرچه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا(ع) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم(ص) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه(ع) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند. اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه(ع) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوقالعاده برخوردار میباشد. چراکه آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آنجمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذیالقربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آنحضرت در نزد خداوند است.
بیان عظمت فاطمه(س) از زبان پیامبر(ص)
رسول اکرم(ص)، بارها و بارها فاطمه(س) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: «پدرش به فدایش باد.»و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسیکه خداحافظی مینمود، فاطمه(س) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیدهای، این کلام را نقل نمودهاند که حضرت رسول میفرمود: «فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است..»از طرفی دیگر، قرآن کریم، پیامبر(ص) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بهدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد که هرچه پیامبر میفرماید، سخن وحی است. پس میتوان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه(س)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم(ص)نیز خود به این مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: «من بوی بهشت را از او استشمام میکنم.»
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده مینماییم قرآن کریم عقوبت کسانیکه رسول خدا(ص) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر میکند و یا میفرماید کسانیکه خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور میدارد و برای آنان عذابی خوارکننده آماده مینماید. پس به نیکی مشخص میشود که رضا و خشنودی فاطمه(س)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیقتر، او مظهر رضا و غضب الهی است چراکه میتوان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه(س) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر(ص) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکتهای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بهدست میآید، آنست که رضای فاطمه(س)، تنها در مسیر حق بهدست میآید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل میشود و در این امر حتی ذرهای تمایلات نفسانی و یا انگیزههای احساسی مؤثر نیست چراکه از مقام عدل الهی بهدور است شخصی را بهخاطر غضب دیگری که برخاسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.
شخصیت آسمانی حضرت فاطمه(س) و تأثیرات آن در زندگی انسانها
شخصیتهای آسمانی به میزان قدرت روحی و علمی و اخلاقی خود در فرهنگ و افکار و عقاید و رفتارهای انسانها تأثیر گذاشتهاند. این شخصیتها امکان دارد هم بهطور مستقیم منشأ تأثیرات و تحوّلات در انسانهای نزدیک و در معاصران خود بشوند و هم با انتقال سخنان و رفتارهای خود به اقوام و ملل دیگر تحوّلاتی در آنها بهوجود آورند.
در بین انسانها در جوامع مختلف بهطور متعارف گاهی نظریات ارزشمندی در اخلاق و روش زندگی بهصورت گفتهها و نوشتهها اظهار میشود، اعم از اینکه این نظریات ارزشمند و روشن از عقول و علوم و تجربیات انسانهای عادی نشأت گرفته باشد و یا منشأ الهی داشته باشد، یعنی سخنان مستقیم و غیرمستقیم مصلحان آسمانی منشأ آن نظریات باشد. اما آنچه در اینزمینه خیلی مهم است، عمل کردن به آن نظریات میباشد آنهم نحوه عمل کردنی که در بین مردم بهطور آشکار منتشر شود، مورد استقبال و اشتیاق آنها قرار بگیرد و به فرهنگی در بین انسانها تبدیل شود.
عمل کردن به نحوهای که ذکر شد یعنی در سطحی که منشأ تحوّلات فرهنگی شود و علاقه انسانها را برانگیزد احتیاج به قهرمانیها و تحمل سختیها و تلاشها و زحمات طاقتفرسا و هزینه کردن امکانات حیاتی و گاهی اصل حیات انسانی دارد.
خیلی از افکار و عقاید متعالی و رفتارهای ارزشمند که بین انسانها طرفدارانی پیدا کرده و بهنوعی فرهنگ تبدیل شده، محصول زحمات و تلاشهای عظیم بعضی از شخصیتهای آسمانی بوده است. مثل کمک به نیازمندان حتی در صورت نیازمندی خود انسان، و ایجاد صلح و آرامش بین انسانها و محبت و توجه به آنها و مهماننوازیها و احترام به حقوق دیگران!
بهعنوان مثال سخنان و رفتارهای رسول اکرم حضرت محمد(ص) در تکریم زنها و دختران، منشأ پیدایش حقوق زنان و رفتارهای بزرگوارانه با این موجود در سطح جهانی شده است. یا رفتارهای کریمانه با دشمنان در میدان جنگ و ملل مغلوب و اسرای جنگی از رفتارهای کریمانه و سفارشات مکرّر رسول خدا(ص) نشأت گرفته است. این رفتارها در ابتدا منشأ تحوّلاتی در زمینه مذکور در انسانهای معاصر آنحضرت اعم از عرب و غیر آنها و بعداً از ناحیه تبادلات فرهنگی در بین دیگر اقوام و ملل جریان یافته است.
مبارزه بامعضلات اجتماعی
نگاه زیرکانه و در عین حال نقادانه حضرت زهرا(س) به وضعیت پیرامونی خویش، از عمق دقت و وسواس حضرت نسبت به مسائل، معضلات و وضعیت جامعه حکایت میکند و بهخوبی نشان میدهد که زنانگی تأثیری بر حساسیت اجتماعی نمیتواند داشته باشد. شیوه مبارزاتی فاطمه زهرا علیهاالسلام دادن آگاهی و رشد سیاسی به زنان مهاجر و انصار بود که بدینوسیله آتش مبارزه درخانوادههای مدینه وارد میشد. این مبارز سیاسی شکستناپذیر که تمام تاب و توان خود را در دفاع از حریم ولایت و امامت قرار داده بود، بهعلت تلاش بیش از حد، ناتوان شد. بههمیندلیل، پس از مدتی فاطمه زهرا علیهاالسلام بهعلت بیماری و ضعف، در خانه بستری شد. وقتی خبر بیماری آنحضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار که وامدار تعلیم و تربیت فرهنگی آنحضرت بودند، برای عیادت وی به خانهاش آمدند. وقتی از حال آنحضرت جویا شدند، از حال خود نگفت، بلکه در دفاع از حریم ولایت به سخن پرداخت و از سستی مردانشان سخن راند که حق را فراموش کردهاند و سکوت اختیار نمودهاند. بازتاب سخنان دخت پیامبر بهتدریج در درون خانهها آتشی به پا کرد و انقلابی پرخروش را جهت داد که به حریم خانهها راه یافت و نطفههای آگاهی و شعور را بارور کرد.
این شیوه مبارزه نشان میدهد اگر در جامعهای بهجای مشغول ساختن زنان به خود، کار فرهنگی و فکری صورت گیرد و به آنان آگاهی سیاسی داده شود، آنان بهتر میتوانند بدون تعارفهای دیپلماتیک و بازیهای سیاسی وارد صحنه شوند و به دفاع بپردازند. برای نمونه حضرت زهرا(س) در نقد مردمان عصر تحریف، خطاب به زنان عیادتکنندهاش میگوید: «به خدا دنیای شما را دوست نمیدارم و از مردان شما بیزارم! درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! چون تیغ زنگار خورده نابرّا و خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند..»فراتر از نقد، اهتمام فاطمه زهرا(س) به طرح جایگزین برای وضعیت نامطلوب موجود، اوج آگاهی سیاسی اجتماعی یک زن را به نمایش میگذارد؛ آنجا که میفرماید: «به خدا سوگند، اگر پای در میان مینهادند و علی را بر کاری که پیغمبر بهعهده او نهاد، میگذاردند، ایشان را به راه راست میبرد و حق هر یک را به او میسپرد. چنانکه کسی زیان نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر میگشتند. اگر چنین میکردند درهای رحمت از زمین و آسمان به روی آنان میگشود اما نکردند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود.»
تنویر افکار عمومی
حضرت فاطمه علیهاالسلام همچون سیاستمداری قهرمان در جهت فشار بر افکار عمومی مسلمانان بهمنظور آگاه ساختن آنان از راه خطایی که پیمودهاند، به تکلیف و رسالت الهی خویش عمل میکرد و برای روشنساختن افکار عمومی از انحراف مسیر امامت، چهل شبانهروز دست حسن و حسین علیهماالسلام را میگرفت و سوار بر مرکبی میشد و همراه با حضرت علی(ع) به درِ خانه مهاجر و انصار میرفت تا آنها را نسبت به غفلتی که دچار آن شدهاند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحتطلبان را هوشیار سازد. فاطمه زهرا علیهاالسلام در حقیقت، با رایزنی سیاسی خود، با یاران رسول(ص) اتمام حجت میکرد و همچون دیپلماتی آگاه با حضور خویش سعی می نمود مسیر انحراف امّت و مسیر واقعی را که امامت علی(ع) است، روشن سازد و نیز حریم ولایت را بیپیرایه ارائه دهد تا در فردای قیامت، برای صاحبان زر و زور و تزویر و عافیتطلبانی که فریب خوردهاند، بهانهای وجود نداشته باشد.
تاکتیک گریه یا مبارزه سیاسی
در مرحله دیگر، فاطمه زهرا علیهاالسلام تاکتیک «گریه.»را انتخاب کرد و بهعنوان یک حربه سیاسی از آن بهره برد. صدیقه طاهره علیهاالسلام محل گریه خود را مرکز اجتماع مسلمانان قرار داده بود؛ بر سر قبر رسول خدا(ص)، شهدای احد و قبرستان بقیع میرفت و در این اقدام، همراه کودکان خردسالش (برای تحت تأثیر قرار دادن جامعه) و در ساعات شب و روز با ذکر مرثیههایی در فقدان پدر بزرگوار خویش و انحراف امّت پس از رحلت رسول اکرم(ص) سعی میکرد جامعه خفته را بیدار سازد.
عدم مذاکره با دشمنان
شیوه مبارزاتی دیگر فاطمه زهرا(س) در مسیر دفاع از حریم ولایت و امامت، آن «اعتصاب سخن.»با حاکمان وقت بود. صدیقه طاهره علیهاالسلام شیوهای سیاسی را آغاز کرد که تداومدهنده تاکتیکها و شیوههای مبارزاتی قبلی آنحضرت بود. تمامی این شیوهها در راستای یکدیگر معنا میدهند. آنحضرت با اتخاذ حرکتهای سیاسی خاص از قبیل گریه در مراکز شلوغ و محل عبور و مرور مسلمانان، حضور در مسجد و مراجعه به خانههای مهاجر و انصار که تمامی آنها با حضور قوی آنحضرت در صحنه مبارزات سیاسی همراه بودند، جامعه را از لحاظ افکار تحت تأثیر قرار داد، ولی ناگهان شیوه مبارزه سیاسی خود را تغییر داد و سکوت اختیار کرد. این تاکتیک و شیوه جدید در اذهان جامعه که به حضور آنحضرت در صحنه عادت داشتند، سؤال ایجاد میکرد و مسألهبرانگیز بود که چه شده است که فاطمه زهرا علیهاالسلام سکوت کرده است؟ این تغییر رویه بهطور طبیعی، توجه اجتماع را جلب میکرد و افکار عمومی را به تکاپو وامی داشت تا در پی یافتن علت آن باشند. فاطمه علیهاالسلام در محاجّه خود عهد کرد که دیگر با خلیفه سخن نگوید. پس از حضور خلیفه در خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام و گفتوگوی کوتاه آنها با حضرت فاطمه علیهاالسلام- که حضرت علی(ع) در این میان پیامبر سخن مابین فاطمه علیهاالسلام و خلیفه وقت بود و گرفتن اعتراف از خلیفه وقت مبنی بر مقام شامخ حضرت فاطمه علیهاالسلام از زبان پیامبر مبنی بر اینکه رضایت فاطمه رضایت خدا و خشم او خشم خداست، فاطمه زهرا علیهاالسلام مشروعیت خلیفه را زیر سؤال برد و اذهان جامعه و افکار عمومی را در مشروعیت خلیفه وقت دچار تردید کرد. پس از اینکه آنحضرت از خلیفه وقت اعتراف گرفت، قسم خورد که دیگر با او سخن نگوید و با این دیدار و سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام، مشروعیت حاکمان وقت بیش از گذشته زیر سؤال رفت و در بسیاری از اذهان که نادانسته و تحتتأثیر جوّ موجود بیعت کرده بودند، شک و تردید و پشیمانی ایجاد شد و بدینسان، این حربه بسیار مؤثر واقع گردید.
تدفین شیوهای برای مبارزه
تاکتیک کوبنده دیگری که صدیقه طاهره علیهاالسلام اتخاذ کرد و ضربه سهمگینی بر حکومت وقت وارد آورد، وصیتنامه سیاسی آنحضرت است؛ وصیتنامهای که برای بیدار ساختن افکار خفته و توجه افکار عمومی و عدم بهرهبردای حاکمان سیاسی وقت از مراسم سوگواری و دفن آنحضرت نگاشته شد مؤید کلام آن که عدهای از عایشه نقل کردهاند فاطمه علیهاالسلام بر ابابکر غضب کرد و با او سخن نگفت و همچنان بر این حال بود تا از دنیا رفت حضرت در وصیتنامه سیاسی خود تأکید میکند که حضرت علی(ع)، ولیّ بر حق، باید به آن عمل کند؛ چنانکه تا بدان روز هیچ سیاستمداری چنین آگاهانه و مدبّرانه و با آن ظرافتهای سیاسی، عمل نکرده بود، بلکه شیوهای بکر و تازه بود که از سوی سیاستمداری حرفهای بهخاطر دفاع از حریم ولایت و تحقیر موقعیت سیاسی خلیفه وقت اتخاذ شده بود.
از این گذشته، حضرت فاطمه علیهاالسلام وصیت کرد که احدی از کسانیکه به او ستم کردهاند در تشییع جنازهاش حاضر نشوند و شبانه او را دفن کنند. در حقیقت، با این وصیتنامه، حربه سیاسی از دست حاکمان وقت گرفته شد. آنان میخواستند در مرگ آنحضرت با مرثیهسرایی و اشک و ماتم و ارادت به آنحضرت و تأسف از رحلت او، مخالفتها و مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام را در دفاع از حریم ولایت تحتالشعاع قرار دهند و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوهگر سازند اما دفن شبانه آنحضرت و نامشخص بودن مکان دفن ایشان، این سؤال را در میان امّت اسلامی ایجاد کرد که چرا دخت گرامی پیامبر و یگانه گوهر گرانقدر او چنین وصیّتی کرده است؟
با عمل به وصیّت آنحضرت توسط حضرت علی(ع)، اذهان جامعه دچار شک و تردید شد و تا حد زیادی مشروعیت خلیفه وقت زیر سؤال رفت و مظلومیت آنحضرت بیشتر نمایان گردید و اینکه چرا حضرت زهرا علیهاالسلام در مدت 75 یا95 روز با تمام تاب و توان، با شیوههای گوناگون تلاش کرد تا مسیر انحرافی امّت را روشن سازد که چرا امام بر حق علی(ع) را تنها گذاشتهاند و کجراههای را انتخاب کردهاند که خلاف حق و حقیقت است، در حالی که علی(ع) بر حق است.
پس از رحلت رسول اکرم(ص) هنگامی که حضرت علی(ع) در حال غسل و کفن و دفن پیامبر(ص) بود، بعضی از بازیگران سیاسی با مسموم کردن جوّ، در «سقیفه بنی ساعده.»خلافت را غصب کردند. از حضرت علی(ع) سؤال شد که علت دفن حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر اکرم(ص) در شب چیست؟ ایشان فرمودند: «او از مردمانی (ملتی) خشمگین بود و کراهت داشت بر جنازهاش حاضر شوند و حرام است بر دوستان آنان و دشمنان فاطمه علیهاالسلام که بر فرزندان آنحضرت نماز گزارند.»و خلیفهای را بر خلاف حدیث غدیرخم و خطمشی پیامبر و رسالت الهی انتخاب نمودند.عدهای از بازیگران سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به خلیفه وقت و مقبولیت خلافت غصبشده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسیر انحرافی، بیعت گرفتن از خلیفه ذی حق را عَلَم کردند و برای بیعت گرفتن از حضرت علی(ع) به در خانه فاطمه علیهاالسلام آمدند، ولی با امتناع حضرت فاطمه علیهاالسلام در گشودن در مواجه شدند و آنان حضرت علی(ع) را برای بیعت گرفتن با خلیفه وقت به مسجد بردند، حضرت فاطمه علیهاالسلام، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت. هنوز مردم جامعه و مهاجران و انصار برخوردهای با کرامت و بزرگوارانه پیامبر اکرم(ص) با فاطمه زهرا علیهاالسلام و سخنان پیامبر را نسبت به دخت گرامی اش از یاد نبرده بودند و احترام و تکریم خود را نسبت به فاطمه زهرا علیهاالسلام در باطن ضمیر خویش در نظر داشتند. وقتی که فاطمه زهرا علیهاالسلام به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهدید کرد که اکنون خدا را به یاری میطلبم، با تهدید او، غاصبان خلافت تا حدی جا خالی کردند و از بیعت گرفتن با حضرت علی(ع) دست برداشتند و در این مبارزه، فاطمه زهرا علیهاالسلام با پیروزی به خانه برگشت.
مبارزه سیاسی دیگر
سخنرانی دخت گرامی پیامبراسلام با تکیه بر غصب «فدک.»توسط خلیفه وقت، بهعنوان یک حربه سیاسی و فرصت مناسب سیاسی دیگر برای به حرکت درآوردن اذهان جامعه درجهت واکنش نسبت به غصب خلافت مسلّم حضرت علی(ع) قابل تأمل است. در حقیقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام به نام غصب حق مالکیت خویش، به اعتراض سیاسی و استیضاح حاکم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند.
در این خطبه، چند فراز و نمود خاص وجود دارد. فاطمه زهرا علیهاالسلام در ابتدا، با یادآوری رسالت پیامبر و دفاع از رهبری و امامت بر حق حضرت علی(ع) و حق مالکیت خویش بر فدک از لحاظ قانون ارث در اسلام، با سازشکاران سیاسی اتمام حجت کرد. ایشان در فرازی از آن خطبه میفرماید: «هان ای مردم! بدانید من فاطمهام و پدرم محمّد (ص)، انتها و ابتدای کلامم یکی است؛ هرگز آنچه میگویم غلط نبوده و آنچه انجام میدهم ظلم نیست.»
نکته بارز در خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام این است که آنحضرت با فصاحت و بلاغت خاصی به دفاع از مقام ولایت و امامت حضرت علی(ع) میپردازد. در فرازی از این خطبه میفرماید: «... و چون خداوند پیامبرش را به خانه انبیا فراخواند، جایی که برگزیدگانش زندگی میکنند، خارهای نفاقتان سر برون آورد و پوشش دینتان رنگ باخت و صدای سرکرده گمراهان درآمد و پستمهرهای ذلیل و ناشناخته ظهور کرد و نازپرورده جاهلان مفسد زمزمه سر داد. پس بر دلها و زندگیتان سوار شد... و شما بر حق غضب کردید....» دفاع از حریم ولایت توسط یک زن و بذری که او در مسجد با سخنان مستدل و منطقی خود کاشت، بعدها در بیعت مردم با حضرت علی(ع) به ثمر نشست.
مبارزه با باورهای غلط
در دوران پس از پیامبر، کنار نهادن زنان از متن تحولات جامعه از یکسو و تمکین و پذیرش وضعیت موجود از سوی زنان از طرف دیگر که بنا به مقتضیات اجتماعی و تنگناهای اقتصادی صورت میگرفت، باعث آن گردید که زنان چونان قشر محروم و فراموششدهای از جامعه تلقی گردند که حیات و زندگی خویش را وامدار عنایت و توجه مردان هستند. این وضعیت زمینه انزوای هرچه بیشتر زنان از متن تحولات اجتماعی را فراهم آورده بود و هر اقدامی در جهت اصلاح این روند، نوعی بدعت تلقی شده و بهشدت با آن برخورد میشد. حضور ارادهمند دخت گرامی پیامبر در راستای ارایه تصویر صحیح از زن مسلمان، ضرورت آمادگی برای تأثیرگذاری در عرصه عمومی را تبیین نمود. یک بهره از ماهیت ارادی شخصیت انسانی، افزایش سطح تنش فرد است. انسانهای سالم، همواره نیاز مداومی به حضور در عرصههای پویایی و درگیری بالنده تازهای دارند. از کارهای روزمره درگذشتهاند و در جستجوی تجربههای تازهاند. نگاه شخص سالم به آینده و به آرمان خویش او را به پیش میراند و این نگرش (با آرمانهای خاص خود) شخصیت را یگانه میسازد و سبب افزایش سطح تنش او میشود. پایداری بر این حضور در عرصههای جهاد و درگیریهای بالنده تازه و جهتدار و آرمانهای ناب اجتماعی، رستگاری آدمی را تضمین میکند.
تلاش بانوی بزرگوار اسلام در جلوگیری از نهادینه شدن باورهای غلطی چون ضرورت حضور زن در خانه و اختصاص مدیریت عرصه عمومی به مردان از سوی سردمداران پس از پیامبر، نمونهای از عملیات کنترل اجتماعی است. در جریان فدک، حضرت زهرا علیهاالسلام به دفاع از ارث زن در اسلام میپردازد؛ دفاع از مالکیت بر حق زن. این حرکت بر خلاف راه و رسم موجود در افکار جاهلی بود که در بعضی از اذهان رسوخ داشت. اما آنچه را اسلام حق میدانست برای فاطمه زهرا علیهاالسلام معیار و محک بود، نه عرف و سنّتهای جاهلی. آنحضرت توانست با حضور در مرکز اجتماع مسلمانان و مهمترین مکان معتبر سیاسی یعنی مسجد به محاجّه با خلیفه وقت بپردازد و او را به استیضاح بکشاند و با رسوایی سیاسی حاکمان وقت، تا حد زیادی مشروعیت آنان را زیر سؤال برد و رسمهای جاهلیت را درهم بشکند و نشان دهد که هیچ حکومتی نمیتواند با نادیده انگاشتن هویت انسانی افراد، حق و مال کسی را غصب کند، حتی اگر این حق متعلّق به یک زن باشد.
ارسال نظر