فاطمه زهراعلیها السلام در روز بیستم جمادی الثانی، در سال پنجم بعثت در مکه مکرمه دیده به جهان گشود، پدر بزرگوارش خاتم الأنبیاء حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و مادر گرامش خدیجه کبری علیها السلام است، همان بانویی که با تمام وجود از پیامبرصلی الله علیه وآله دفاع کرد و اول زنی بود که به آن حضرت ایمان آورد.
اما چرا از فاطمه زهراعلیها السلام به نور تعبیر کردیم؟ در روایتی که مرحوم صدوق در کتاب امالی نقل کرده چنین آمده است: «پیامبر اکرم فرمود: وقتی که مرا به معراج بردند، جبرئیل امین دست مرا گرفت و وارد بهشت کرد، از خرمای بهشتی به من داد و من آن خرما را تناول کردم، آن خرما در صلب من تبدیل به نطفه شد، و سپس فاطمه زهرا از آن به وجود آمد، پس فاطمه انسان بهشتی است، هر وقت مشتاق بوی بهشت میشوم فاطمه را میبویم».
و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «خداوند انوار شما را خلق کرد، و پیرامون عرش خود قرار داد» و در زیارت امام حسینعلیه السلام میخوانیم: شهادت میدهم که تو نوری بودی در پشت مردان بلند مرتبه و در رحم زنهای پاک و مطهر.
آری، نور خداوند ابتدا در وجود خاتم پیامبران، و امیر مؤمنان علی علیه السلام جای گرفت، و سپس از پیامبرصلی الله علیه وآله به فاطمه زهراعلیها السلام منتقل شد.
وقتی این انسان بهشتی و تندیس نور به دنیا آمد دل پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله پر از شادی و سرور گشت، رسول اکرمصلی الله علیه وآله میدانست که اولاد او فقط از نسل فاطمه زهراعلیها السلام است، و او تنها حامل نور اوست، و از این جهت او را بسیار دوست میداشت، و او را «امّ ابیها» میخواند.
و درباره او می فرمود: فاطمه پاره تن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا نیز میآزارد. و نیز آن حضرت صبح هر روز که به مسجد می رفتند آستانه درب خانه فاطمه علیها السلام را میگرفتند و میگفتند: «سلام بر شما ای اهل بیت نبوت» إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.
۲ - کوثر رسالت
در جامعه ای که فاطمه زهراعلیها السلام به دنیا آمد، مردمی می زیستند که به فرموده قرآن وقتی به آنها اطلاع میدادند که صاحب دختر شده ای، خشمگین شده و از شدّت خشم صورت آنان سیاه میشد.
در این جامعه اگر فردی دارای چندین دختر بود، لکن پسری نداشت، به اصطلاح آنان ابتر، و یا بدون فرزند محسوب میشد، و مردم جاه پرست و دنیا زده آن روز این را به عنوان یک عیب به رخ او میکشیدند.
اما در مورد پیامبر مسألهای دیگر نیز وجود داشت و آن این که محمدصلی الله علیه وآله فرزندی ندارد و وقتی از دنیا برود نسل او منقطع شده و در نتیجه از رسالت و دعوی او نیز اثری باقی نخواهد ماند.
این تنها عاص بن وائل نبود که آن حضرت را به نداشتن پسر مذمّت و سرزنش میکرد، بلکه عاص بن وائل سخنگوی فرهنگ جاهلیت و ضدّ انسانی آن روز بود که با تمام قوا در مقابل پیامبر اکرم و تعالیم الهی او ایستادگی میکردند.
در مقابل این سرزنشها و خیالهای خام برای براندازی رسالت آخرین پیامبر خداوند متعال به رسول اکرم «کوثر» یعنی فاطمه را اعطا کرد، و در وصف او سورهای نازل فرمود، آری این سوره کوثر بود که حتی اگر آن را خیر کثیر تفسیر کنیم باز بر وجود مقدس و مطهر فاطمه زهراعلیها السلام منطبق است، زیرا یازده امام از نسل و ذریه پاک پیامبر اکرم و علی همه از اولاد فاطمه زهرایند، و آن امام و حجتی که خداوند متعال به واسطه او جهان را پر از عدل و داد میکند مهدی فاطمه است. و امروز هرچه از اولاد پیامبرصلی الله علیه وآله مشاهده میکنیم که در بین آنان فحول و بزرگانی از علما هستند همه از اولاد فاطمه زهراعلیها السلام میباشند.
و این خیر کثیر، و این کوثر، و این ذریه طیبه و پاک و مطهر تا قیام قیامت ادامه دارد و روز بروز نسل پیامبر اسلام در تزاید است، و این موضوع را درباره هیچ کس از خلقت آدم تا امروز هیچ کس سراغ ندارد.
۳ - پاره تن پیامبرصلی الله علیه وآله
این که انسان بچههای خود را دوست دارد امری است غریزی که اثبات آن نیاز به برهان و استدلال ندارد، زیرا این نتیجه عاطفهای است که خداوند در وجود هر فردی قرار داده است، و همین جهت است که پدر و یا مادر سختیها را متحمل میشوند، بی خوابی میکشند، و هر زحمتی را به جان میخرند تا فرزندشان آسایش داشته باشند.
البته این محبت و عاطفه در افراد مختلف است، در بعضی ضعیف، و در عدهای دیگر به اندازه لازم، و در بعضی در حد افراط است.
محبت در حد افراط و زیاد از حد میتواند ناشی از دو چیز باشد. اول: ناشی از جهل و نادانی، که این نوع دوست داشتن موجب بد تربیت شدن فرزند میشود، و به اصطلاح نه تنها به نفع او نیست، بلکه برای او ضرر هم دارد.
دوم: ناشی از ارزشهای والا و بالایی است که در فرزند وجود دارد، که در این صورت نشانه قدر دانی از شخصیت اوست و موجب شکوفایی تمام استعدادهای مکنون در وجود او میشود.
این نکته مسلم است که جهل و نادانی به حریم انبیای الهی راه ندارد، خصوصاً خاتم آنها که اشرف مخلوقات و عقل کل است، همان انسانی که هر حرکت و رفتار و گفتار ایشان منشأ حکیمانه و عاقلانه دارد.
آری انسانی که برای هدایت انسانها و به عنوان آخرین سفیر الهی برای هدایت بشریت آمده و مبعوث شده است گزاف نمیگوید و مطلب مبالغهآمیز بیان نمیکند، او همان پیامبر راستگو و امینی است که خداوند متعال صفات و اخلاق او را در قرآن کریم ستوده، و فرموده است: تو از نظر اخلاق دارای خلق عظیم و ستودهای هستی.
با این مقدمه که بیان شد به یکی از کلماتی که پیامبرصلی الله علیه وآله درباره فاطمه زهراعلیها السلام بیان فرموده اشاره میکنیم که فرمود:
فاطمه پاره تن من است، پس هر کس او را ناراحت کند، مرا آزرده است.
۴ - مادرِ پدر: امّ أبیها
در میان عرب مرسوم است که افراد کنیه دارند و برای احترام آنان را با کنیه خطاب میکنند، محبت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله به فاطمه زهراعلیها السلام به حدی بود که او را با کنیه «ام ابیها» خطاب میفرمود، آری پیامبر در کودکی مادر خود حضرت آمنه را از دست داده بود، بعد از مادر علاقه شدید به حضرت فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنینعلیه السلام داشت و او را مادر میخواند، و وقتی از دنیا رفت بسیار غمگین شد و فرمود: مادرم از دنیا رفت.
وقتی خداوند فاطمه زهرا را به او عنایت فرمود هر وقت او را میدید به یاد فاطمه بنت اسد میافتاد و او را جایگزین فاطمه بنت اسد میدید، و کنیه مادرِ پدر را بر او گذاشت. آری فاطمه زهرا دختر پیامبر و در عین حال همچون مادر آن بزرگوار بود.
۵ - در آستانه ازدواج
فاطمه بانوی عصمت و دختر نبوت به سنین جوانی رسیده بوده تمام کمالاتی که باید در یک انسان کامل وجود داشته باشد در او جمع بود. چهره درخشان، اخلاق نیک، شرف خانوادگی، فصاحت و بلاغت در کلام، و از همه بالاتر فرزندی پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و سایر کمالاتی که عدد آن را فقط خدای فاطمه میداند. بسیاری از اشراف و غیر اشراف خواستار همسری با این بانوی بزرگوار بودند.
در بین این افراد کسانی از صحابه بودند که شک نداشتند پیامبر اکرم با ازدواج آنان با فاطمه موافقت میکند. یکی از این افراد ابوبکر بود، اما جواب رسول گرامی اسلام این بود:
منتظر قضای الهی هستم.
عمر نیز خواستگاری کرد، و همان جواب را شنید. دیگران نیز همچنین، انس بن مالک نقل میکند که عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان نزد پیامبر آمدند، عبدالرحمن گفت:
ای پیامبر خدا! فاطمه را به من تزویج کن، مهریهای معادل صد شتر سیاهِ سبز چشم که بار همه پارچههای گران قیمت مصری باشد به علاوه ده هزار دینار میدهم.
و عثمان گفت: من نیز چنین مهریهای میدهم با توجه به این که من زودتر از عبدالرحمن به اسلام گرویدهام. پیامبر اکرم از این سخنان به خشم آمد، مقداری سنگریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن ریخت و فرمود: تو به مالت بر من مینازی؟ سنگریزهها تبدیل به درّ شد که یکی از آن درها به تمام مایملک عبدالرحمن میارزید.
فاطمه زهرا همچنان در خانه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله بود تا آن که مسأله هجرت پیش آمد و پیامبر و مسلمانان در مدینه مستقر شدند، حضرت امیر مؤمنان علیعلیه السلام نیز در خانه رسول خدا بود، سن آن بزرگوار به بیست سال رسیده بود، این در حالی بود که علیعلیه السلام اول مؤمن به پیامبر بود، و دارای صفات برگزیده و اخلاق حسنه، همان کمالاتی که او را مورد حسد قرار میداد، و به جهت این کمالات همچون خورشیدی بر آسمان انسانیت میدرخشید.
در عین حال او پسر عموی فاطمه بود و هر دو از یک خاندان بودند، بنابراین آیا کفوی برای فاطمهعلیها السلام بهتر از علی، و برای علیعلیه السلام بهتر از فاطمه بود؟ هرگز.
پس چه چیز مانع آن بود که علیعلیه السلام فاطمه زهراعلیها السلام را از پیامبر خواستگاری نمیکرد؟
در بعض روایات نقل شده که تهی دستی مانع بود، لکن این مطلب درست نیست زیرا علاوه بر آنچه نقل کردیم در روایتی از امام صادقعلیه السلام آمده است که فرمود:
اگر خداوند متعال امیر مؤمنان علیعلیه السلام را خلق نکرده بود برای فاطمهعلیها السلام همسری نبود. و در روایت ابن مسعود آمده است که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: خداوند به من امر کرده است که فاطمه را به علی تزویج کنم.
و در روایتی که خوارزمی نقل میکند چنین آمده است: رسول خدا روزی بر اصحاب وارد شد در حالی که چهره آن بزرگوار همانند قرص ماه میدرخشید، عبدالرحمن بن عوف سبب این خوشحالی و درخشندگی چهره را پرسید؟ آن حضرت فرمود: از طرف پروردگارم بشارتی در مورد برادر و پسر عمویم علی و دخترم فاطمه به من رسید، و آن این که خداوند فاطمه را به علیعلیه السلام تزویج کرد.
و در روایت دیگر آمده است که جبرئیل نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و گفت: خداوند به تو دستور میدهد که فاطمه را به علی تزویج کنی.
به هر حال هرچه باشد روزی رسید که علیعلیه السلام فاطمه زهراعلیها السلام را از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله خواستگاری کرد.
امّ سلمه زوجه مکرّمه رسول خداصلی الله علیه وآله میگوید: درب خانه به صدا درآمد، پرسیدم کیست؟ قبل از آن که جوابی بشنوم پیامبر فرمود: برخیز و در را باز کن و بگو: داخل شود، که او همان کسی است که خدا و رسول او را دوست دارند، و او نیز خدا و پیامبرش را دوست دارد.
در این هنگام علیعلیه السلام وارد شد و در مورد فاطمه زهراعلیها السلام با پیامبرصلی الله علیه وآله سخن گفت. امّ سلمه میگوید: دیدم چهره رسول خداصلی الله علیه وآله از شادی و سرور پر شده سپس فرمود: خداوند فاطمه را به علی تزویج کرده در آسمان قبل از آن که من در زمین این کار را انجام دهم.
هرچه بود این ازدواج مبارک انجام شد و مهریه عبارت از چهارصد و هشتاد درهم بود که علیعلیه السلام از فروش زره خود به دست آورده بود.
پیامبر نیز آن مبلغ را به این نحو توزیع فرمود: ۱۶۰ درهم برای خرید عطر، ۱۶۰ درهم برای خرید لباس، ۶۶ درهم برای اثاث خانه، ۹۶ درهم نیز بهام سلمه داد که نزد خود برای مخارج دیگر نگاه دارد.
افرادی را نیز برای خرید این اساس مختصر تعیین فرمودند، و آنها نیز چیزهایی خریدند که در اینجا برای آنکه جوانان مسلمان ما اعم از دختر و پسر الگو بگیرند و معنی برکت و زندگانی با صفا را بهتر درک کنند صورت خرید جهیزیه و لوازم منزل فاطمه و علیعلیهما السلام را میآوریم، همان منزلی که ثمره آن یازده امام معصوم، و ذریه بی شمار از نسل آنان یعنی سادات تا روز قیامت است.
۱ - پیراهن (۷ درهم)، ۲ - چادر (۴ درهم)، ۳ - مقنعه، ۴ - پشتی از برگ خرما، ۵ - دو عدد تشک که یکی با برگ خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود، ۶ - چهار متکای پوستی که با گیاهی خوشبو به نام «اذخر» پر شده بود، ۷ - پرده نازکی که از پشم بافته شده بود، ۸ - یک عدد حصیر، ۹ - آسیای دستی برای آرد کردن جو و گندم، ۱۰ - یک طشت مسین برای شستن لباس، ۱۱ - پارچ کوچک آب، ۱۲ - یک قدح چوبین، ۱۳ - کوزهای کوچک برای خنک کردن آب، ۱۴ - یک آفتابه، ۱۵ - یک بستوی سبز، ۱۶ - ظرفی از سفال، ۱۷ - تشکی از پوست، ۱۸ - یک چادر.
این تمام جهیزیه فاطمه زهراعلیها السلام بود که نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آوردند، آن حضرت با دست مبارک آنها را زیر و رو میکردند و میفرمودند: خداوند مبارک کند بر اهل بیت.
و در روایتی دیگر چنین فرمودند: خداوندا مبارک کن بر خانوادهای که بیشتر ظروف آنان سفالین است.
اما علیعلیه السلام برای خانهای که زهرای مرضیه به آن میآمد چه تدارک دیده بود؟
اثاث خانه علیعلیه السلام عبارت بود از: ۱ - اطاق خواب را با ریگ نرم فرش کرده بود. ۲ - برای جدا کردن اطاق چوبی روی دو طرف دیوار قرار داده بود. ۳ - یک پوست گوسفند و یک پشتی از لیف خرما که کنار دیوار گذاشته بود. ۴ - حولهای به دیوار آویخته بود. ۴ - در کنار اطاق کوزهای از آب، و یک الک برای الک کردن آرد.
این تمام اثاث و مایملک علیعلیه السلام بود.
آری به همین سادگی تزویج علی و فاطمهعلیهما السلام صورت گرفت، و پیامبرصلی الله علیه وآله ولیمهای داد و فاطمهعلیها السلام را به خانه علیعلیه السلام بردند، و آنچنان خانه مبارکی بنا شد که در طول تاریخ سابقه نداشت.
نتیجه این ازدواج مبارک فرزندانی بود که در اینجا تنها به ذکر نام آنان اکتفا میکنیم و درخشندگی نور آنان چنان دنیا را پر کرده است که نیاز به توضیح ندارد و ما نیز از آن عاجزیم.
آری در سال سوم هجرت در پانزدهم ماه مبارک رمضان امام مجتبی حسن بن علیعلیه السلام و در سال چهارم حضرت امام حسینعلیه السلام و در سال ششم حضرت زینبعلیها السلام و بعد از او ام کلثوم به دنیا آمدند.
غیر از این چهار بزرگوار و گلهای بوستان پیامبر، فاطمه زهرا غنچه نشکفتهای نیز داشت به نام محسن که قبل از آن که به دنیا بیاید آن زمانی که زهرای مطهر بین در و دیوار قرار گرفت و لگد به در زدند و پهلوی او را شکستند، این غنچه نیز پرپر شد و فرصت شکفتن را به او ندادند.
۶ - فضائل فاطمه علیها السلام در قرآن
علاوه بر سوره کوثر که در شأن فاطمهعلیها السلام نازل شد، به شمهای از فضائل آن حضرت در قرآن اشاره میکنیم:
الف - سوره دهر: در روایات که شیعه و سنی نقل کردهاند آمده است که حسنینعلیهما السلام بیمار شدند، پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله به عیادت آنان آمد، پیامبر از دیدن حسنین که به شدت بیمار و رنجور شده بودند متأثر شد، به امیر مؤمنان علیعلیه السلام فرمود: خوب بود برای شفای فرزندانت نذری میکردی.
امامعلیه السلام نذر کرد که اگر خداوند فرزندانش را شفا داد سه روز روزه بگیرد، فاطمه زهرا نیز نذر کرد، و فضّه خادمه نیز به آنان پیوست.
حسن و حسینعلیهما السلام شفا یافتند و موعد وفای به نذر فرا رسید فاطمه و علی و فضهعلیهم السلام روزه گرفتند. در خانه علیعلیه السلام چیزی برای افطار نبود، امامعلیه السلام همسایهای داشت که مردم برای او پشم ریسی میکردند و مزد میگرفتند، علیعلیه السلام نزد او رفت و در مقابل این که فاطمه زهرا برای او پشم ریسی کند مقداری جو گرفت، جو را آسیاب کرده و مقداری نان برای افطار تهیه کردند.
حضرت زهراعلیها السلام انتظار میکشید تا علیعلیه السلام از مسجد برگردد و افطار کنند، علی آمد و سفره افطار گسترده شد، در این سفره با صفا فقط چهار قرص نان بود، و بر سر سفره اهل بیت پیامبر یعنی فاطمه و علی و حسنین و در کنار آنان فضه نشسته بودند.
تا دست آنان به سفره دراز شد در زدند، بینوایی بود که میگفت: سلام بر شما ای خاندان پیامبر، بیچارهای از مسلمانان هستم از آنچه میخورید به من نیز بدهید خداوند شما را بر سر سفرههای بهشتی اطعام کند، آنچه در سفره بود به او دادند، و با آب افطار کردند.
روز دوم و سوم نیز از دسترنج فاطمه زهراعلیها السلام نانی آماده شد، و مثل روز اول به یتیم و اسیر دادند و شب را گرسنه به سر بردند، در این هنگام بود که جبرئیل امین آمد و سوره مبارکه هل اتی را در شأن این خانه پر برکت آورد. و این افتخار با کلام جاودانه خدا، تا زمانی که یک انسان قرآن میخواند و سوره هل اتی تلاوت میشود برای خاندان پیامبر و خانه فاطمه و علی و حسنینعلیهم السلام جاودانه شد.
ب - مزد رسالت: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» «ای پیامبر به مردم بگو: در مقابل زحمات چندین ساله مزدی برای رسالت خود نمیخواهم غیر از آن که اهل بیت مرا دوست داشته باشید» و با آنچه در خلال این مقاله ذکر شد دانستیم که اهل بیت پیامبر کیانند، و با ذکر داستان شهادت فاطمه زهراعلیها السلام درخواهیم یافت که چگونه به وصیت پیامبر و این آیه قرآن عمل کردند، اینجاست که گمراهان زیان کردند و راهی را پیمودند که موجب آزار و اذیت پیامبر خدا شد، و این آیه مبارکه شاهد و حجتی است که زهرای مرضیه با آن در روز قیامت و ساعتی که محکمه عدل الهی برای احقاق حقوق مظلومان و مجازات جنایتکاران برپا میشود احتجاج خواهد کرد، و آنجاست که ستمگران نتیجه اعمال خود را خواهند دید.
ج - آیه مباهله: پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله رسالت الهی را ابلاغ کردند و حجت را بر مردم تمام فرمودند، عدهای نپذیرفتند و در مقابل حق ایستادگی میکردند، خداوند به پیامبر وحی کرد که با آنان مباهله کن، و به آنان بگو: بیایید ما با فرزندانمان و شما با فرزندانتان، ما با زنانمان و شما با زنانتان، ما خودمان و شما خودتان بیایید و مباهله کنیم و نفرین و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم.
از کسانی که حق را نپذیرفته بودند گروهی از مسیحیان بودند که حاضر به مباهله شدند، روزی را برای این کار معین کردند، و این روز بیست و چهارم ذی الحجة بود، ساعت مباهله فرا رسید، مردم منتظر بودند که پیامبر چه خواهد کرد.
ناگاه دیدند که آن حضرت همچون خورشید فروزان از افق خانه نبوت طالع شد در حالی که امام حسینعلیه السلام را که طفلی بود در آغوش داشت و با دست راست دست امام حسنعلیه السلام را در دست داشت و فاطمه زهرا پشت سر آن حضرت و امیر مؤمنانعلیه السلام به دنبال فاطمه حرکت میکردند. نفس پیامبر: علی، فرزندان: حسن و حسین، و زنان که در آیه تعبیر به نسائنا شده، فاطمه زهراعلیها السلام بودند.
نصارای نجران که خیال میکردند پیامبر با گروهی بسیار از مردم همچون پادشاهان خواهد آمد وقتی این منظره را دیدند آن چنان از عظمت پیغمبری و خاندان نبوت تحت تأثیر قرار گرفتند که نزد اسقف خود رفتند و گفتند: ای ابا حارثه چه میبینی؟
گفت: چه میبینم؟ من انسانهایی را میبینم که اگر خداوند را به آنان قسم دهند که کوهی را از جای برکند چنین خواهد کرد، قسم به عیسای مسیح اگر محمد کلمهای بگوید و دعا کند از تمام هستی ساقط میشویم. اینجا بود که گفت: مباهله نکنید زیرا هلاک خواهید شد و تا روز قیامت حتی یک مسیحی بر روی زمین باقی نخواهد ماند.
در این حال پیامبر دین اسلام را بر آنان عرضه کرد، اما نپذیرفتند و بر دین پدران خود باقی ماندند.
د - خاندان پاک و مطهر: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» در اینجا به آیه تطهیر اشارهای گذرا داریم، چرا که تفصیل آن فرصت دیگری را میطلبد، فقط به اختصار میگوییم که به نقل شیعه و سنی این آیه در شأن فاطمه و پدر او، فاطمه و شوهر او، فاطمه و فرزندان او نازل شده، و در این داستان که به حدیث کساء معروف و مشهور است محور فاطمهعلیها السلام است. که خداوند درباره این پنج نور مقدس آیه مبارکه تطهیر را نازل فرمود که: همانا فقط خداوند اراده کرده است که پلیدی در شما خاندان نباشد و شما را پاک و مطهر قرار دهد.
این شمهای از فضایل فاطمه زهرا در قرآن کریم بود که گذرا از آن گذشتیم. و اما روایاتی که درباره فضائل آن حضرت رسیده از حد و حصر بیرون است.
۷ - خانه غم یا بیت الاحزان
در سال یازدهم هجرت فاجعه کبری اتفاق افتاد و آن سال رحلت اشرف مخلوقات یعنی خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفیصلی الله علیه وآله بود، همان پیامبری که امیر مؤمنان خطاب به آن حضرت بعد از وفات گفت: ای رسول خدا با رحلت تو چیزی قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشد، و آن رابطه بین خدا و خلق یعنی وحی و نبوت بود، آری خاتم پیامبران و آخرین سفیر الهی از دنیا رفته بود، در این ایام و در این سال چه گذشت شرح آن نیاز به کتابی مفصل دارد، اما به طور اجمال وصیت پیامبر نادیده گرفته شد، فدک غصب شد، امامت خانه نشین شد، و در نهایت خانه پیامبر یعنی جایی که جبرئیل امین بدون اذن وارد نمیشد به آتش کشیده شد، و فاطمه زهراعلیها السلام با آن همه فضیلت و سفارش پیامبر درباره او بین در و دیوار قرار گرفت و با لگد ستم و دست ظلم و تعدی پهلویش شکست و محسنش سقط شد و بازوی مبارکش به مزد زحمات پیامبر مدال کبودی گرفت. فاطمه زهراعلیها السلام که از مهاجر و انصار مأیوش شد و فریادش به جایی نرسید به خانهای در بقیع پناه برد که در آنجا گریه میکرد و نزد قبور شهدا از ظلمی که بر او رفته بود شکایت میکرد.
گاهی نیز کنار قبر پیامبر میآمد و آن قدر گریه میکرد تا بیهوش میشد، و سپس او را به خانه میآوردند، و در خانه هم آن قدر گریه کرد که امیر مؤمنان به او گفت: ای دختر پیامبر: بزرگان مدینه میگویند به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز.
فاطمه علیها السلام در جواب گفت: ای ابا الحسن من مدت زیادی در بین آنها زندگی نخواهم کرد و به زودی به دیدار پدرم خواهم شتافت قسم به خدا تا آن زمان شب و روز آرام نخواهم داشت.
آری ظلم به خاندان نبوت آن چنان بود که فاطمه زهرا را چنین غمگین و گریان کرده بود که در مدت هفتاد و پنج روز یا نود و پنج روز به اندازهای گریست که نام او در کنار نام گریه کنندگان همچون یعقوب که مدت زیادی در فراق یوسف گریست قرار گرفت. آری فاطمه این مدت را بر امت و اسلام گریه کرد.
۸ - در بستر شهادت
هرچه بود ایام غم و حزن فاطمه زهرا به پایان نزدیک میشد، اما علی و حسنینعلیهم السلام چطور فراق فاطمه زهرا را تحمل کنند؟ به هر حال آن حضرت مثل هر انسانی که در آخر عمر وصایایی دارد به امیر مؤمنان وصیتهایی کرد. اما وصیت فاطمه با سایر وصیتها فرق داشت، بیت الغزل وصیت فاطمه آن بود که یا علی شبانه و مخفیانه مرا به خاک بسپار، تا ظالمان هم در نماز و هم در تشییع و دفن زهراعلیها السلام شرکت نداشته باشند.
گفتیم که بعد از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله کسی فاطمه زهراعلیها السلام را خندان ندید، لکن در یکی از روزها وقتی که به او گفتند برای حمل جسد مطهرش اماری درست میکنند که حجم بدن پیدا نباشد فاطمه خوشحال شد و تبسم کرد، آری این همان بانویی است که وقتی از او پرسیدند که برای زن چه چیز بهتر از همه چیز است؟ گفت: این که نه مردی او را بشناسد و نه آن که او مردی بیگانه را بشناسد، و این باید برای زنان و دختران دوستدار فاطمه زهراعلیها السلام درسی باشد که گرچه نمیتوانند همانند او باشند، لکن باید بدانند که ارزشمندترین چیز در نظر بانوی بزرگ اسلام حفظ عفت و عصمت است.
در یکی از همین روزها بود که از یکی از خانمهای محترمه به نام اسماء بنت عمیس خواست که باقی مانده حنوطی که از پیامبر مانده بود برای او بیاورد، سپس آب خواست و غسل کرد، و بعد پارچهای بر روی خود کشید و از اسماء خواست مقداری صبر کند، سپس او را صدا کند، اگر جواب نداد بداند که فاطمهعلیها السلام به ملاقات پروردگار خود رفته است.
اسماء مقداری صبر کرده، سپس او را صدا زد جواب نشنید، دوباره صدا زد:
ای دختر محمد مصطفی!
ای دختر بهترین خلق خدا!
ای دختر بهترین کسی که بر زمین قدم گذاشته!
ای دختر کسی که به پروردگارش نزدیکترین انسان بوده است!
اما تاریکی سکوت بر خانه سایه افکنده و فاطمه جواب نمیدهد، در این حال اسماء پارچهای را از روی صورت فاطمه زهرا کنار میزند، و میبیند که فاطمه از دینا رفته است.
حسنین وارد خانه میشوند و میپرسند: مادرمان کجاست؟
اسماء سخن نمیگوید. فرزندان فاطمه داخل اطاق میشوند، وقتی با جسم بی جان مادر روبرو میشوند امام حسین رو به امام حسن کرده میگوید: خدا تو را در مصیبت مادر اجر بدهد. این در حالی است که امیر مؤمنان برای اقامه نماز مغرب به مسجد رفته، امام حسن و امام حسینعلیهما السلام نزد آن حضرت رفته و خبر شهادت مادر را به او میدهند، همان علی که در مقابل پهلوانان عرب لحظهای خوف و هراس به خود راه نداده از شنیدن این خبر غش میکند و نقش زمین میشود، وقتی که به هوش میآید میگوید:
غم خود را به چه کسی تسلی بدهم؟ بعد از پیامبر به تو دلخوش بودم، بعد از تو به چه کسی آرامش حاصل کنم؟
زنان بنی هاشم جمع میشوند و شهر مدینه در مصیبت از دست رفتن یادگار نبوت، و پاره تن پیامبر یک صدا ضجه و شیون میشود و مردم برای تسلیت به خاندان پیامبر میآیند، آری فاطمه ای که آن همه پیامبر درباره او سفارش فرموده با قلبی مالامال از غم و اندوه به جهت آینده اسلام و مسلمانان از دنیا میرود.
۹ - بدرقه آرام و تشییع شبانه
به جهاتی که قبلاً ذکر شد و به وصیت شخص فاطمه زهراعلیها السلام باید تشییع و مراسم دفن آن حضرت شبانه انجام شود.
شب سایه خود را بر شهر مدینه که بر تمام عالم خلقت گسترده، زیرا با شهادت زهرا گویا دوباره خورشید نبوت غروب کرده است، چشم شهرنشینان مدینه، بلکه چشم و دل همه به خواب رفته که وصیت پیامبر را شنیدند و به آن عمل نکردند، صدای مهاجر و انصار خاموش است که هر چه فاطمه از آنان استمداد کرد جوابی نشنید و گویا مدینه با این همه حادثه به خواب عمیقی فرو رفته بود در این حال موکب فاطمه زهراعلیها السلام که امانت پیامبر را به آخرین خانه دنیا میبرد در حال حرکت به طرف قبرستان است آری در شب سیزدهم جمادی الأول یا سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجرت جنازه مطهر زهرای مرضیه علیها السلام را تعدادی که از انگشتان دست تجاوز نمیکردند حمل میکردند، و این در حالی بود که مدینه مملو از کسانی بود که ادعای پیروی از پیامبر را داشتند، اما در امتحان مسلمانی مردود شدند.
جسد مطهر فاطمه زهرا بدینسان تشییع شد و به دنبال آن به خاک سپرده شد، اینجا بود که نقل کردهاند که وقتی امیرمؤمنان علی علیه السلام زهرا سلام الله علیها را به خاک سپرد و ودیعه پیامبر را به او برگرداند و از رسول خدا خواست که از زهرا بپرسد که امت چه کردند، در این هنگام بود که غم عالم به خانه دل مولا هجوم آورد، و آن قرآن ناطق و نماز مجسم روی به درگاه خدا آورد و به نماز ایستاد.
۱۰ - سلام بر فاطمه گل بوستان پیامبر
در اینجا این مقال را با سلامی بر آن بانوی مکرمه به پایان میبریم و میگوییم:
سلام بر تو ای پاره تن پیامبر
سلام بر تو ای کوثر خاتم الأنبیاء
سلام بر تو ای همسر علی
سلام بر تو ای مادر امامان معصوم
سلام بر تو ای سیده زنان عالم
سلام بر تو ای فاطمه، ای زهرا، ای صدّیقه، ای مطهّره، ای راضیه، ای مرضیّه، و ای انسان کامل.
سلام بر تو روزی که به دنیا آمدی و روزی که شهید شدی، و روزی که در قیامت محشور میشوی و شیعیان و دوستداران اهل بیت را شفاعت میکنی و در پایان میگوییم:
یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یَا سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکِ إِلَی اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکِ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِی لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
ارسال نظر